ريحانهريحانه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

همه هستي من

500 روزگی

مهربون مامان امروز 500 روزه شد عزیزم 500 روزه که قشنگترین هوای زندگی را تنفس می کنم و با بودنت به بودن ما هم معنای زیبایی دادی.البته ریحانه جونی راستش امروز ظهر داشتی پنگول می دیدی و پنگول هم تولدش بود کیک و کلاه و بچه ها هم شعر تولد می خوندند منم که دیدم سرگرم هستی مشغول کار بودم که اومدی پیشم و هی گفتی تولد برات کلاه اوردم بعد گفتی مامان فوت یعنی بادکنک اونم برات اوردم بعدشم ازم خواستی تا به دیوار بزنم مامانم برات شعر تولد رو که همیشه گوش می دی برات گذاشت 2تایی حسابی خوش گذروندیم دیدم نه ول کن ماجرا نیستی شمع هم می خوای به بابایی زنگ زدم و براش از کارهای شما تعریف کردم ساعت 7 بعد از ظهر بود که بابایی اومد خونه با دست پر زحمت شام و کیک تول...
17 آبان 1391

عکس های آتلیه

ریحانه جان رو 26 شهریور بردم اتلیه برای عکسهای یک سالگی البته تصمیم داشتم زودتر برم که نشد و بالاخره آخرای شهریور به اتفاق دو تا خاله های خوب ریحانه و کلی اسباب بازی و لباس رفتیم آتلیه آپام اولش ریحانه خیای خوب همکاری می کرد اما کم کم دیگه خسته ناگفته نماند 280 تا عکس گرفته شد بین کار هم که خانم خانوما حسابی دلی از عزا در آورد و ماکارونی نوش جان کرد و وقتی هم که مامانش داشت عکس انتخاب می کرد خوابید ممنون دختر گلم که نهایت همکاری رو بت مامان جونی کردی دوست دارم مهربونممممم                 ...
15 آبان 1391

نی نی خاله سارا اومد

سلام به همه دوستای خوبم که به این کلبه خاطرات سری می زنند نی نی خاله سارا(بهترین دوست من)روز دوشنبه چشمای نازشو به این دنیا باز کرد و من هم همینجا می خوام روی ماهشو ببوسم و بگم:   محمد حسین عزیزم خوش اومدی   از خداوند می خواهم ای فرشته ی زیبا رو برای مامان و بابای خوبش حفظ کنه و زیر سایه ی آقا امام زمان موفق و موید نگه دارد آمین.   ...
12 آبان 1391
1